اِدِن اُراین
ترجمه: شادی حامدی آزاد
تلسکوپ ویژهی این فیزیکدان اسطورهای مدتها به دست فراموشی سپرده شده بود اما بهتازگی به زندگی بازگشته است.
شبی در پاییز سال 2007، فردی از دانشگاه عبری اورشلیم با من تماس گرفت و گفت که سخنرانی من دربارهی ساختن تلسکوپ را شنیده و از من پرسید که آیا میتوانم در تعمیر یکی از تلسکوپهای قدیمیشان به آنها کمک کنم. پرسیدم: «صاحب اصلی تلسکوپ چه کسی بوده؟».
پاسخ داد: «اینشتین».
پرسیدم: «آلبرت؟».
گفت: «بله. تلسکوپ او بوده. سالها پیش آن را به دانشگاه هدیه داده. او میخواسته که کودکان یهودی با این تلسکوپ به آسمان نگاه کنند و زیباییهای علم شگفتانگیز نجوم را کشف کنند». بنابراین او از من میخواست که اگر میتوانم این پروژه را به دست بگیرم.
من تا آن زمان تلسکوپهای بسیاری در اندازههای مختلف ساخته بودم، بنابراین فکر کردم میتوانم این کار را انجام بدهم. پس از چند ملاقات، سرانجام در ابتدای سال بعد کار را به دست گرفتم. به مرکز تحصیلات تکمیلی یوزف مِیِرهوف در دانشگاه عبری رفتم که محل نگهداری تلسکوپ بود. تلسکوپ در سالن ورودی دانشگاه بر مقرّی استوایی ایستاده بود؛ تلسکوپی از نوع بازتابی نیوتنی به قطر 8 اینچ و نسبت کانونی حدود 8/f.
در ابتدا که جایگاه آینه را باز کردم، اصلاً متوجه وجود آینه نشدم! آینه آنقدر کثیف و غبارآلود بود که انگار پوششی از آلومینیوم ضخیم روی آن کشیده شده. اجازه خواستم که آن را با آب بشورم، ولی حدود نیم ساعت طول کشید تا بالاخره آینه به شکلوشمایلی درآمد که میشد به آن گفت «آینهی تلسکوپ». سالها ماندن در شرایط نامطلوب در انباری اثر خود را گذاشته بود، ولی هنوز میشد با این آینه رصد کرد.
پشت شیشهی آینه دستنویسی حک شده بود: «Zvi Gezari TMML 1952, Optical Division, Jul – 15- 1952, Hyden Planetarium NY NY» (تسوی گِزاری TMML 1952، بخش اپتیکی، 15 ژوئیهی 1952، آسماننمای هایدن نیویورک ایالت نیویورک). با دیدن این حکّاکی، سفرم را آغاز کردم تا بفهمم این مرد که بوده است؛ تسوی گزاری، سازندهی تلسکوپ اینشتین.
تلسکوپساز
فهمیدم که تسوی گِزاری در سال 1910 در لهستان متولد شده و در سال 1928 به فلسطین مهاجرت کرده و به کیبوتِص میشمار هااِمِک پیوسته است. (کیبوتِص در زبان عبری به معنای تعاون و در واقع نوعی دهکدهی اشتراکی است که هر کسی به اندازهی توان خود در آن کار میکند و به اندازهی نیازش از درآمد عمومی استفاده میکند. همهچیز کیبوتص مال همهی اهالی آن جامعه است و در عین حال مال هیچیک از آنان نیست.) آنجا بود که گِزاری همسر آیندهاش را ملاقات کرد؛ تِمیما، نقاش جوان آمریکایی. پس از چند سال تمیما به ایالات متحده بازگشت و گزاری برای تحصیل در رشتهی مهندسی وارد تکنیکُن (مؤسسهی فناوری اسرائیل) شد. تمیما در سال 1938 به فلسطین بازگشت و آنها یک سال بعد در تلآویو ازدواج کردند. کمی بعد به ایالات متحده بازگشتند، خانه و خانوادهشان را در لانگآیلند بنا کردند و دو پسر، به نامهای دانیل و والتر، به دنیا آوردند.
تسوی گِزاری منجم آماتوری جدّی بود و رصدخانهای برای خود نزدیک خانهاش بنا کرده بود. پسرش، دانیل، بعدها اخترفیزیکدان ارشد مرکز فضایی گادرد ناسا در مریلند شد. دختر دانیل، سووی، نیز بعدها اخترفیزیکدان شد و اکنون استاد دانشگاه مریلند است.
تلسکوپی که تسوی گزاری آن را ساخته بود ویژگیهای جالب بسیاری داشت. مثلاً پیچهای روی لولهی اپتیک درجهبندی اینچ، و پیچهای روی مقر درجهبندی متریک داشتند. شرح این پروژه را من از زبان اقوام گزاری در اسرائیل شنیدم. آنها به من گفتند که مقرّ این تلسکوپ با قطعاتی ساخته شد که از توپخانهی آلمان در جنگ جهانی دوم آمده بود. از نظر خانوادهی گزاری، این تجلی گفتههایی از کتاب اشعیای نبی است که میگوید: «آنها شمشیرهای خود را به گاوآهن و نیزهها را به داس تبدیل خواهند کرد». (این بیان، کنایه از تبدیل اسلحهها به ابزارهای صلحآمیز است.)
گِزاری مهندس صنایع و مدیر بخش تولید یک شرکت معظم پخشکنندهی لولههای فولادی بود. اما عشق واقعی او نجوم و ساختن تلسکوپ بود. نخستین بار اینشتین را در کنفرانسی علمی در سال 1953 در نیوجرسی ملاقات کرد. به گفتهی دانیل گزاری، وقتی اینشتین فهمید که تسوی منجم آماتور است و تلسکوپ میسازد، به او گفت: «به تو حسودی میکنم».
گزاری پرسید: «تو به من حسودی میکنی؟ تو آلبرت اینشتین هستی! چرا باید به من حسودی کنی؟».
اینشتین پاسخ داد: «چون تو با دستان خودت تلسکوپ میسازی. من نمیتوانم با دستانم هیچی بسازم».
گزاری پاسخ داد: «ولی تو مجبور نیستی تلسکوپ بسازی. تو میتوانی از هر تلسکوپی در دنیا استفاده کنی».
آنگاه اینشتین محرمانه به او گفت که هرگز از درون هیچ تلسکوپی به آسمان نگاه نکرده است! «تا به حال به مراسم افتتاحیهی چندین رصدخانهی جدید دعوت شدهام، ولی هیچکس هرگز از من نپرسیده که آیا دوست دارم با تلسکوپ نگاهی به آسمان بیندازم».
تسوی در پاسخ گفت که برایش باعث افتخار است که تلسکوپی برای او بسازد. اینشتین جواب داد که نمیتواند چنین پیشنهاد سخاوتمندانهای را بپذیرد و به تجربهای اشاره کرد که زمانی شرکتی میخواسته به او تلسکوپی اهدا کند ولی نتیجهاش تبلیغات فراوانی شده که اینشتین انتظارش را نداشته است. گزاری به یاد آورد که دبیرستانی به افتخار اینشتین در اسرائیل در حال ساخت بود (مدرسهی آلبرت و السا اینشتین در بِنشِمِن). گزاری گفت که تلسکوپ را برای اینشتین میسازد و به او میدهد تا از آن استفاده کند و هروقت کار اینشتین با تلسکوپ تمام شود، میتواند مطمئن باشد که تلسکوپ از طرف او به مدرسهی اینشتین تقدیم میشود. اینشتین قبول کرد که درصورتی که تلسکوپ بعداً به مدرسه اهدا شود، حتماً این هدیه را میپذیرد. بنابراین گِزاری تلسکوپ را طی حدود شش ماه در کارگاه اُپتیکی منجمان آماتور نیویورک در زیرزمین آسماننمای هایدن در موزهی تاریخ طبیعی آمریکا ساخت.
سفرهای تلسکوپ
در روز 14 مه 1954، تسوی و دو پسرش تلسکوپ را پشت ماشین استیشن خود بار زدند و آن را به خانهی اینشتین در خیابان مِرسِر در شهر پرینستون ایالت نیوجرسی بردند. پس از ملاقات با این دانشمند بزرگ، آنها تلسکوپ را در حیاط خانهی اینشتین نصب کردند و بعدازظهر را در خانهی او سپری کردند. چند عکس از آن روز وجود دارد؛ ازجمله عکسهایی که خانوادهی گزاری و دو گزارشگر از نیویورکتایمز و هِرالد تریبیون گرفتند. این عکسها ثابت میکنند که تلسکوپی که چند دهه بعد در اورشلیم پیدا شد، درواقع متعلق به اینشتین بوده است. در این عکسها بهآسانی میتوان گزاری و اینشتین را شناخت.
دانیل گزاری بهتازگی خاطراتش از آن روز را در ایمیلی برای من فرستاد:
«اینشتین مهربانترین و نجیبترین فردی بود که تا آن روز ملاقات کرده بودم. او انگلیسی را خیلی عالی اما با لهجهی غلیظ و شیرین آلمانی صحبت میکرد. او بهآسانی لبخند میزد و با همهی ما، بهویژه پدرم، آزادانه حرف میزد. آنها ظاهراً خیلی همعقیده بودند، شاید به این سبب که هر دو یهودی بودند و در شرایط دشوار اروپای پیش از جنگ جهانی اول زندگی کرده بودند.
«اینشتین با ما پسرها خیلی صمیمی بود و زمان بسیاری را در آن بعدازظهر با ما سپری کرد. ما برای او صدف استوایی هدیه برده بودیم. او ما را به اتاق کارش برد و نخستین صفحهی کارهای آن روزش را – که پُر از معادلات پیچیدهی ریاضی و یادداشتهایی به زبان آلمانی بود – برداشت و آن را برای ما امضا کرد! او امضای آشنایش – A. Einstein – را پای آن کاغذ گذاشت و آن را به ما هدیه داد. من بچه بودم؛ برای همین از او پرسیدم: "چرا برای امضا نمینویسی آلبرت اینشتین؟" و او گفت که فقط برای چکها از امضای "آلبرت اینشتین" استفاده میکند.»
همانطور که پیشتر قرار شده بود، اینشتین آن تلسکوپ را به مدرسهی اینشتین در بِنشِمِن اهدا کرد و تلسکوپ پس از مرگ این فیزیکدان بزرگ در 18 آوریل 1955 (یعنی کمتر از یک سال پس از دریافتش در پرینستون) به اسرائیل ارسال شد.
تلسکوپ، طبق قرار، به بنشمن ارسال شد و چند سال آنجا بود. در سال 1962، تلسکوپ به ساختمان آسماننمای ویلیامِ انجمن نجوم اسرائیل در اورشلیم منتقل شد. بعدها طی مراحل قانونی خاصی، آن ساختمان و همهی تجهیزات موجود در آن – ازجمله تلسکوپ اینشتین – به دانشگاه عبری اورشلیم منتقل شدند. بعد تلسکوپ به کتابخانهی ملی در اورشلیم منتقل و ظاهراً تا چند دههی بعد به فراموشی سپرده شد.
اِشِل اوفیر، زیستشناس دانشگاه عبری و رئیس پیشین واحد علمی جوانان دانشگاه اورشلیم، در سال 2004، بعد از اینکه از یکی از تکنسینها شنید که دو تلسکوپ در انباری هستند، آن را کشف کرد. اوفیر و همکارانش تازه پس از مقایسهی این تلسکوپ با عکسهای آرشیو اینشتین در دانشگاه فهمیدند که این همان تلسکوپ اینشتین است.
بازگرداندن تلسکوپ به زندگی
وقتی تلسکوپ را برای تعمیر تحویل گرفتم متوجه شدم که تیغهی عنکبوتی جلویی را ندارد و فکوسر مارپیچی چشمیاش هم بدجور گیر کرده است. مجبور شدم فکوسر را حدود دو ماه در ظرفی از مواد شیمیایی بخوابانم تا آزاد شود! بعد از آن بهکمک وازلین برای روانکردن حرکت، بهنرمی کار میکرد. چشمیهایی که همراه تلسکوپ پیدا شدند قطری کمتر از 975/0 اینچ داشتند؛ یعنی کوچکتر از آن بودند که داخل فکوسر اصلی تلسکوپ جا بشوند و البته داخل فکوسرهای 25/1 یا 2 اینچی جدید هم جا نمیشدند. بنابراین میبایست با ماشینکاریْ قطعهای الحاقی برای فکوسر تلسکوپ میساختم که چشمیهای جدید 25/1 اینچی داخلش جا بشوند. چون تلسکوپْ قطعهی عنکبوتی و آینهی تخت ثانویه هم نداشت، چهار تیغهی عنکبوتی جدید و آینهی تخت چُپُقی نیوتنی جدیدی را بر طبق محاسبات انجامشده بر اساس سنجشهای ابتدایی نصب کردم.
چون سهپایه و مقرّ تلسکوپ از قطعات توپخانهی آلمان در جنگ جهانی دوم ساخته شده بود، نسبتاً سنگین بود. باید زیرپایهی چرخدار محکمی برایش طراحی میکردم تا بتوانیم بهآسانی تلسکوپ را حرکت بدهیم. این زیرپایه را از تختهچندلای ضخیمی از چوب درخت توس (غان) بالتیک ساختم که لرزشهای حین حرکت را جذب خودش میکند.
در شامگاه 17 ژوئن 2008، تلسکوپ را بیرون بردیم تا برای نخستین بار پس از تعمیر با آن رصد کنیم. نماهای زیبایی از گودالهای برخوردی سطح ماه و حلقههای زحل دیدیم. روز 25 سپتامبر همان سال، دانشگاه عبریْ بازگشت دوبارهی تلسکوپ اینشتین را جشن گرفت. رئیس پیشین دانشگاه (و رئیس فعلی دانشکدهی فیزیک)، هانک گوتفرویند، برای جمعیت فراوانی از حاضران پیر و جوان دربارهی ماجرای تسوی گزاری و تلسکوپش صحبت کرد.
تلسکوپ اینشتین اکنون در مرکز جوانان مِیِرهوف در اورشلیم نگهداری میشود. این مرکز ویژهی آشناکردن کودکان و نوجوانان با علم، فناوری و دنیای پژوهش ساخته شده است. کارکنان این مرکز در سخنرانیهای تعاملی (با مشارکت شنوندگان)، جلسات آزمایشگاهی، و کارگاههای مختلفْ علم و اندیشههای پژوهشی را به زبانی قابل فهم برای کودکان و نوجوانان ترجمه میکنند. دانشآموزان در این مرکز یاد میگیرند که مانند دانشمندان، پژوهشگران، و مهندسان فکر و کار کنند و به این ترتیب با لذت کنجکاوبودن و در پی آن پژوهشکردن و رضایت حاصل از رسیدن به پاسخ پرسشهای پژوهشی آشنا میشوند. تلسکوپ اینشتین ابزار آموزشی مهمی در این مرکز است. این تلسکوپ در ورودی این مجموعه داخل اتاقکی شیشهای به نمایش گذاشته شده است تا همه بتوانند آن را ببینند. بهسبب ساختار شکننده و ظریفش، تلسکوپ را فقط در شرایط و رویدادهای خاص استفاده میکنند. در آن زمانها، دانشآموزان و بزرگترها در صفی میایستند تا از کیفیت اپتیکی منحصربهفرد این تلسکوپ بهره ببرند.