از دیدگاه کاربری آسان و قابلیتهای رصدی، هیچ ابزاری نمیتواند با دوربین دوچشمی رقابت کند.
نویسنده: جیمز مولانی
برگردان: اویس محمودی
شاید همانند بسیاری دیگر، در گوشهای از یکی از کمدهای خانۀ شما هم یک دوربین دوچشمی بیاستفاده رها شده و تاکنون هرگز با آن آسمان را تماشا نکرده باشید.
دوربین دوچشمی برای تماشای آسمان چنان ابزار شگفتانگیزی است که هر رصدگری، چه تازهکار و چه پیشرفته، همواره باید یک نمونه از آنرا همراه خود داشته باشد! با توجه به توانایی نشانهگیری سریع و میدان دید گسترده، و همچنین با توجه به اینکه جهتگیری تصویر از درون آن واقعی است، کار کردن با آن بسیار آسانتر از تلسکوپ است. همچنین برخلاف تلسکوپ، میتوان با هر دو چشم در یک زمان با آن رصد کرد و این قابلیت سبب شده است که در مقایسه با تلسکوپ، رصد کردن با دوچشمی بسیار راحتتر باشد. حتی برخی افراد گاهی بهطور شگفتانگیزی با آن عمق را حس میکنند.
هنگامی که به سبب کمبود زمان، یا دمای پایین هوا و یا ابرهایی که در گذرند برپا کردن تلسکوپ عملی نباشد، بهترین کار استفاده از دوچشمی است؛ کافی است آنرا بردارید و از خانه بیرون بروید. کار کردن با این ابزار بهاندازهای آسان و لذتبخش است که من یکچهارم رصدهایم، که تاکنون به حدود بیست هزار ساعت رسیده است را با دوچشمی انجام دادهام.
با این ابزار کوچک میتوان چشماندازهای زیبایی از اجرام منظومۀ شمسی و کهکشانهای دوردست تماشا کرد. درواقع برخی از اجرام آسمانی، همچون صورتهای فلکی، خوشههای ستارهای باز گسترده و همچنین مهمترین و بزرگترین کهکشان از دید ما، یعنی کهکشان راه شیری، از درون دوچشمی بسیار بهتر دیده میشوند تا از درون تلسکوپ.
در ادامه به شماری از اجرام پاییزی برگزیده اشاره میکنم. همۀ این اجرام بهعلاوۀ چندین جرم دیگر در نقشههایی که در پایان مقاله آورده شدهاند، نشان داده شدهاند.
ستارهها، صورتهای فلکی و آستریسمها (asterism)![ابزار قدرتمندی به نام دوربین دوچشمی 1 1 0](data:image/svg+xml,%3Csvg%20xmlns='http://www.w3.org/2000/svg'%20viewBox='0%200%20347%20320'%3E%3C/svg%3E)
(مترجم: گروهی از ستارهها که به عنوان صورت فلکی تعریف نمیشوند و ممکن است درون یک یا دو صورت فلکی قرار داشته باشند. اما به دلایل تاریخی یا از آنجایی که شکل ویژهای را در آسمان تشکیل میدهند، بهطور جداگانه نامگذاری شدهاند.)
بسیاری از ستارها را حتی اگر با چشم غیرمسلح رصد کنیم، رنگارنگ دیده میشوند. این رنگها از درون دوربین دوچشمی بسیار بهتر دیده میشوند. برای نمونه درخشش یاقوتی-سفید ستارۀ نسر واقع (Vega) را با درخشش سرخرنگ ستارۀ قلبالعقرب (Antares) مقایسه کنید. با دوچشمی همچنین میتوان رنگهای ستارههای کمنورتری که با چشم غیرمسلح خیلی چشمگیر نیستند را هم دید. ستارۀ میو قیفاووس، یا همان ستارۀ لعل هرشل (Herschel's Garnet Star)، یکی از نمونههای برجستۀ آسمان است. این ستاره از درون دوچشمی متفاوت از ستارههای آبی-سفید پیرامونش، و به رنگ نارنجی سیر دیده میشود. این ستاره همچنین یک ستارۀ متغیر است. رصد درخشش متغیر این ستارههای بیقرار، هم از دیدگاه علمی و هم از دیدگاه زیباییشناختی اهمیت ویژهای دارد.
اگر با دوربین دوچشمی ستارهها را رصد کنید، متوجه میشوید که بسیاری از آنها جفت ستارههای نزدیک به هم هستند. اگر دوچشمی را به سمت ستارۀ آبی-سفید نسر واقع نشانه بگیرید، در همان میدان دیدی که نسر واقع دیده میشود، چند نمونه از این ستارههای دوتایی را هم خواهید دید. در بین این دوتاییها، دو ستارۀ دوتایی دلتا شلیاق بیشترین جدایی را از یکدیگر دارند. این دوتایی دربرگیرندۀ یک ستارۀ پرنور به رنگ نارنجی مایل به قرمز و ستارۀ کمنورتری به رنگ آبی-سبز است. اپسیلون شلیاق دربرگیرندۀ دو ستارۀ همانند و سفیدرنگ است که به اندازۀ یکسوم جدایی ستارههای دلتا شلیاق از هم فاصله دارند. این دوتایی، با نام دابل-دابل (double-double) هم شناخته میشود. چون اگر از درون تلسکوپی با بزرگنمایی بالا به آن نگاه کنید، خواهید دید که هر کدام از ستارههای آن به خودی خود یک همدم دارند. جفت دیگری که فاصلهشان از هم کمتر است، زتا شلیاق است؛ دو ستارۀ نابرابر با رنگهای متفاوت. اگر راهی برای پایدار نگاه داشتن دوچشمیتان پیدا نکنید، ممکن است تشخیص دوگانه بودن زتا شلیاق کمی سخت باشد.
تشخیص دوگانه بودن ستارۀ مشهور آلبیرئو، که ترکیبی زیبا از ستارههایی به رنگ زرد یاقوتی و کبودی است، حتی از زتا شلیاق هم سختتر است. این دوتایی اگرچه از آن دست دوتاییهایی محسوب میشود که تنها از درون تلسکوپ ستارههای آنرا میتوان از هم تفکیک کرد، با این حال از درون یک دوچشمی با بزرگنمایی 10 برابر که پایدار نگاه داشته شده باشد هم میتوان مؤلفههای آنرا از هم تشخیص داد.
برخی از صورتهای فلکی به اندازهای بزرگند که بهتر است با چشم غیرمسلح آنها را تماشا کنیم. با این حال در آسمان فصل پاییز چندین گروه فشرده از ستارهها یافت میشوند که در میدان دید دوچشمی جای میگیرند. مهمترین این صورتهای فلکی، تیر یا پیکان (Sagitta)، و دلفین (Delphinus) هستند.
آستریسمها گروههایی از ستارههایی هستند که (اغلب) هیچ ارتباطی با هم ندارند. گستردگی آنها میتواند به بزرگی مثلث تابستانی یا به کوچکی ساختارهای کوچکی که تنها از درون تلسکوپ دیده میشوند، باشد. یکی از برجستهترین آنها چوبلباسی (Coathanger) است که با نام خوشۀ بروچی (Brocchi's Cluster) نیز شناخته میشود. این آستریسم بهشکل خطی دربرگیرندۀ 6 ستاره و یک چنگک چهار ستارهای در میانۀ آن دیده میشود و برای رصد با دوربین دوچشمی بسیار مناسب است. این در حالی است که در میدان دید بیشتر تلسکوپها جای نمیگیرد، و همچنین بهاندازهای کوچک و کمنور است که با چشم غیرمسلح هم بسیاری از افراد نمیتوانند آنرا بهخوبی ببینند.
خوشهها و تجمعهای ستارهای (association)
خوشۀ باز، گروه نامنظمی از ستارههاست که بهسبب نیروی گرانش اعضای آن در کنار یکدیگر نگاه داشته میشوند. همانند چوب لباسی، بسیاری از خوشههای باز هم به اندازهای گستردهاند که در مقایسه با تلسکوپ، از درون دوچشمی بهتر دیده میشوند. یکی از برجستهترین آنها IC4665 در صورت فلکی مارافسای (حوا) است که به سبب همانندیش با خوشۀ بهاری کندوی عسل، کندوی تابستانی نامیده میشود. خوشۀ مرغابی وحشی (M11) از آن هم فشردهتر است و دربرگیرندۀ بیش از 500 ستاره در دایرهای در آسمان با قطری کمتر از نصف قطر ماه است. گرچه از درون یک دوچشمی معمولی بیشتر این ستارهها در یک لکه ناپدید شدهاند، اما ستارۀ پرنوری در هستۀ درخشان آن وجود دارد که درخشندگیاش از درون لکه پیداست.
خوشههای کروی دربرگیرندۀ انبوه بیشتری از ستارهها هستند که معمولاً شمار آنها بین ده هزار تا یک میلیون ستاره است. این اجرام از درون تلسکوپی که بتوان با آن ستارههای آنها را بهطور مجزا دید، بسیار دیدنی هستند. اما از درون دوچشمی، اغلب چون توپ کوچک و کدری از نور دیده میشوند. یکی از باشکوهترین این خوشهها، خوشۀ جاثی (M13) است که در آستریسم کیاِستون (Keystone) صورتفلکی جاثی قرار دارد. هنگام تماشای این خوشه، به یاد داشته باشید که نوری که میبینید، بیستوچهار هزار سال پیش، یعنی زمانی که غارنشینان هنوز بهدنبال شکار ماستودونها بودند، خوشه را ترک کرده است. این زمان در مقایسه با طول عمر خوشۀ کروی، تنها یک چشم برهم زدن است. سن بسیاری از خوشههای کروی، که جزو پیرترین اجرام شناخته شده در کیهان به شمار میآیند، بیش از ده میلیارد سال است.
در انتهای دیگر طیف، تجمعهای ستارهای (stellar association) قرار دارند. اینها ساختارهای بسیار بزرگ و نامنظمی از ستارههای جوانند که در فضا با هم حرکت میکنند. یکی از بهترین نمونههای این ساختارها، تجمع ستارهای آلفا برساووش (alpha persei association) است که با وسعتی به اندازۀ شش برابر قطر ماه در آسمان، از میدان دید یک تلسکوپ معمولی بسیار بزرگتر است و درون آن جا نمیگیرد. اما از درون دوربین دوچشمی، میتوان چشمانداز بسیار دیدنیای از آن دید!
سحابیها
سحابیهای نشری پرورشگاه ستارهها هستند؛ ابرهایی از گاز و غبار که بهوسیلۀ ستارههایی که درون آن قرار دارد میدرخشند. یکی از تماشاییترین این سحابیها، سحابی مرداب (M8، Lagoon Nebula) است. تابش شبحگونۀ آن، درخشش نور خوشههای ستارهای درون آنرا احاطه کرده است.
ستارههای پیر در مراحل آخر زندگی خود در، کشاکش با مرگ لایههای بیرونی خود را به فضا پرتاب میکنند و به این ترتیب سبب پدید آمدن سحابیهای سیارهای میشوند. این سحابیها همچون سیارهها، به شکل دیسکهای کوچکی دیده میشوند که به غیر از زمانی که از درون تلسکوپی با بزرگنمایی بالا به آنها نگاه میکنید، همانند نقطههای نورانی سادهای دیده میشند. اما دو عدد از این سحابیها در آسمان پاییزی به اندازهای بزرگاند که از درون دوچشمی همچون اجرام گسترده دیده میشوند. سحابی پرنورتر، سحابی دمبل است و سحابی دیگر که بزرگتر ولی کمنورتر است، مارپیچ (Helix) نام دارد. این سحابی بهاندازهای کمنور است که تنها میتوان آنرا در مناطق دور از آلودگی نوری شهرها و در شبهایی که ماه در آسمان نیست، رصد کرد.
برای آنکه راحتتر به تماشای آسمان بپردازید، میتوانید همانند شکل به پشت روی یک صندلی تکیه دهید. بهکار بردن یک تکیهگاه، کمک میکند که بتوانید دوربین را پایدار نگاه دارید. اگر میخواهید لرزشهایی که از دستتان به دوربین منتقل میشود را از بین ببرید، یک چوب جارو را بین دوچشمی و زمین حائل کنید. اکنون اگر دوچشمی را به سمت آسمان نشانه بگیرید، خواهید دید که بسیاری از ستارههای کمفروغی که پیش از این دیده نمیشدند، ناگهان و بهطرز شگفتآوری دیده خواهند شد.
برای آنکه با راحتی کامل آسمان را رصد کنید، هیچ چیز بهتر از استفاده از صندلیهای تاشو با پشتی قابل تنظیم نیست؛ بهویژه آنهایی که دسته دارند.
کهکشانها
تازهکارها اغلب بر این گمانند که برای دیدن کهکشانها باید از تلسکوپ استفاده کرد. این در حالی است که بسیاری از کهکشانها را میتوان به شکل منابع تابش خاکستری کوچکی از درون دوچشمی دید. از مکانهای تاریک و دور از شهرها در نیمکرۀ شمالی، چشمانداز دو کهکشان بسیار گیراست (برای رصدگران نیمکرۀ جنوبی شرایط بهتر است و میتوانند دو ابر ماژلانی، بزرگترین و پرنورترین کهکشانها بعد از کهکشان راه شیری را ببینند).
درخشانترین کهکشان در از دید ناظرین نیمکرۀ شمالی، کهکشان آندرومدا (M31) است. این کهشکان را میتوان در زیر آسمان نسبتاً تاریک مکانهای برون شهری حتی با چشم
غیرمسلح هم به شکل یک لکۀ کمنور دید. درواقع، این کهکشان که در فاصلۀ دو میلیون و پانصد هزار سال نوری از ما قرار دارد، دورترین جرمی است که میتوان بهراحتی و بدون بهکار بردن ابزارهای اپتیکی دید. همواره (ولی نه در بدترین شرایط) از درون دوربین دوچشمی میتوان یک جرم بیضیشکل نورانی را دید که ناحیۀ مرکز این کهکشان را تشکیل است. در شبهای تاریک حتی میتوان بخشهای بیرونی کهکشان را که تاچند برابر قطر ماه به سمت بیرون مرکز آن کشیده شده است را هم دید. دو همدم این کهکشان، یعنی کهکشانهای M32 و M110 را هم میتوان با دقت کافی در شرایط خوب دید. کهکشان مثلث (M33) هدف بهمراتب سختتری است. گرچه در مکانهای دور از شهرها حتی با چشم غیرمسلح هم دیده میشود، اما در نزدیکی شهرها، آلودگی نوری بهراحتی درخشش شبحگونۀ آنرا میپوشاند. شاید عجیب باشد، ولی در شرایط رصدی نسبتاً معمولی، بسیاری از افراد این کهکشان را با دوچشمیهای کوچک راحتتر از تلسکوپهای بزرگ میببینند.
کهکشان راه شیری
تاکنون از شگفتانگیزترین جرمی که میتوان با دوچشمی تماشا کرد، سخنی نگفتیم؛ بیایید به کهکشان خودمان، راه شیری بازگردیم. در حالی که حرکت دادن تلسکوپ روی بخشهای مختلف راه شیری و تماشای زیباییهای آن تجربۀ بسیار هیجانانگیزی است، چشمانداز آن از درون دوچشمی به مراتب شگفتانگیزتر است! بهترین زمان برای تماشای راه شیری اواخر تابستان و اوایل پاییز است. هنگامی که از افق شرقی طلوع میکند، از بالای سر ما میگذرد و در افق غربی غروب میکند.
برای رصدگرانی که در عرضهای جغرافیایی میانی هستند، ابرهای ستارهای بزرگ در صورتهای فلکی قوس، سپر (Scutum) و قو تماشاییترین بخشهای راه شیریاند. از دید چشم غیرمسلح، اینها نواحی شیری نور (milky areas of light) هستند. اما از درون کوچکترین ابزارهای اپتیکی هم میتوان دید که از تعداد بیشماری ستاره شکل گرفتهاند. تماشای هر کدام از این اجرام در شبهای تاریک و بدون ماه، در حالی که بهآرامی دوچشمی را روی چشمانداز آنها به حرکت در میآورید، تجربهای فراموشنشدنی است!
یکی از چیزهای چشمگیر دیگر در راه شیری، نواحی تاریک بیشمار، بزرگ و کوچک است که در سرتاسر آن پخش شدهاند. این نواحی که در ظاهر عاری از هرگونه ستارهای هستند، درواقع ابرهای کدر غباری هستند که نزدیک صفحۀ کهکشان ما قرار دارند. یکی از بزرگترین و آشکارترین این ابرها، Cygnus Rift (شکاف قو) است که از میانۀ صلیب شمالی میگذرد. این رودخانۀ جوهرآلود بهویژه به این سبب بارز و چشمگیر است که درست در کنار ابر ستارهای قو قرار دارد.
ولی چیزهای شگفتانگیز دیگری هم در مورد راه شیری وجود دارد و توهم مدهوشکنندهای است که به سبب درک عمق در ساختار کهکشان راه شیری، پدید میآید. هنگامی که ابرهای ستارهای موجگونه که در بالا به آنها اشاره شد را نگاه میکنید، شاید متوجه اثر سهبعدی شگفتانگیز بشوید. ترکیب چشم-مغز انسان، سبب القای این حس میشوند که ستارههای کمنورتر نسبت به ستارههای پرنورتر فاصلۀ بیشتری از ما دارند (و در واقع گویی به لایههایی از ستارهها، یکی از پس دیگری مینگرید)، راه شیری ناگهان به یک مارپیچ سهبعدی (آنچه در واقع است) تبدیل میشود.
جیمز مولانی نویسندۀ "فصل برداشت از آسمان" و "ستارههای دوتایی و چندتایی" است. او در سال 2005 بهعنوان عضو انجمن سلطنتی ستارهشناسی انگلستان برگزیده شد.