راوی کتاب داستان لیزر، چارلز تانز (1941-2015) است که خود پدیدآورنده لیزر است و برای همین اختراع هم جایزه نوبل فیزیک سال 1964 را نصیب خود کرده. او واژهی کشف را اینگونه تعریف میکند «… کندوکاو میکنیم. مهم است که در چه مسیری کندوکاو میکنیم و نیز مهم است که در این مسیر به چه چیزهایی برمیخوریم. در این مسیر مدام سنگهایی بر سر راهمان ظاهر میشوند که هرچند افراد بسیاری آنها را لگدمالِ کردهاند، امّا هنوز برگردانده نشدهاند. کشف در انتظار کسانی است که ایـن سنگهـا را پیدا میکنند و زحمت برگـرداندن آنها را به خـود راه میدهند. اینجاست که انسان چیزی را میبیند که کسی قبل از او آن را ندیده است.»
او از دوران کودکی که در مزرعهی خانوادگیشان در کارولینای جنوبی زندگی میکرد، در مسیری که قدم برمیداشت مدام سنگهای ریز و درشت سر راهاش را با تلاشی تحسین آمیز برمیداشت و آنها را برمیگرداند تا این که سرانجام به یکی از کشفهای بزرگ همهی دورانها، یکی از فنآوریهای برتر قرن بیستم یعنی لیزر دست یافت. این کتاب شرح داستان پرماجرای کشف لیزر است.
چارلز تانز یکی از بازیگران اصلی تاریخ علم در قرن بیستم است و در این کتاب ما را با سهمی که در آن ایفا کرده است آشنا میکند. داستان چالش او بر سر ثبت اختراع لیزر خواندنی است و هنگامی که موفق میشود لیزر را به نام خود ثبت کند، بخش اعظمی از درآمدهای ناشی از آن را به پژوهشهای علمی دانشگاه خود اختصاص میدهد و از محیط لیزر که بلور یاقوت بود گردنبندی میسازد و به همسرش تقدیم میکند. از دانشجوی ایرانیتبارش، علی جوان میگوید که نخستین لیزر گازی را ساخته است. از مشاورههایی میگوید که در کمیتههای مختلف به دولت داده است، از جمله از نقشی که در ماموریت آپولو به ماه داشته است. داستان اختراع لیزر هیجانانگیز است و بیتردید این کتاب یکی از جذّابترین کتابهایی خواهد بود که تاکنون خواندهاید.
برچسب: لیزر, انتشارات مازیار, جمیل آریایی, اسماعیل مهدیزاده, چارلز تانز
نقد و بررسیها0
هنوز بررسیای ثبت نشده است.