نظریه زمین مرکزی
بر اساس نظریه زمینمرکزی، زمین مرکز جهان است و خورشید و سیارهها دور آن میگردند. این نظریه که زمانی بهطور گسترده پذیرفتهشده بود، امروزه رد شده است.
بااینحال، برخی هنوز معتقد هستند که جهان دور ما میگردد. در سال ۲۰۱۲، در نظرسنجی که توسط بنیاد ملی علوم روی ۲۲۰۰ نفر در ایالات متحده انجام شد، یکچهارم از آنها به این سوال که آیا زمین دور خورشید میگردد یا خورشید دور زمین، اشتباه جواب دادند. اما دلیل این باور نادرست چیست؟ با ما همراه باشید تا با نظریه زمینمرکزی، فرضیهها و ایرادهای آن بیشتر آشنا شوید.
تاریخچه نظریه زمینمرکزی
نظریه زمین مرکزی، یونانیان باستان اولین کسانی بودند که دیدگاه زمین در مرکز جهان را پیشنهاد کردند. «اودوکسوس» اولین مدل جهان زمینمرکز را حدود ۳۸۰ سال قبل از میلاد خلق کرد.
سپس، «ارسطو» مدل زمینمرکزی دقیقتری را ارائه کرد که بعدا توسط «بطلمیوس» اصلاح شد. بطلمیوس را میتوان مظهر دانش نجوم یونانی در نظر گرفت، زیرا مدل زمینمرکزی از آزمون زمان سربلند بیرون آمد و برای نزدیک به ۱۵۰۰ سال مورد قبول بود.
وقتی به آسمان شب نگاه میکنیم و رقص ستارهها و سیارهها را در سراسر آسمان میبینیم، میتوانیم درک کنیم که چرا یونانیان باستان فکر میکردند زمین مرکز جهان است. آنها معتقد بودند که زمین ثابت است و آسمان یا افلاک در مجموعهای از مدارهای چندلایه دور آن میچرخد.
بیشتر بخوانید: زمین چطور بهوجود آمد؟ |
مدل پیچیده زمینمرکزی بطلمیوس عنوان میکرد که سیاره در دایرهای کوچک (که بهعنوان فلک تدویر شناخته میشود) حرکت میکند و فلک تدویر در دایرهای بزرگتر (معروف به فلک حامل) دور زمین میگردد.
در مدل زمینمرکزی ترتیب اجرام منظومه شمسی از مرکز شامل: زمین (ایستا و در مرکز)، ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری و زحل بود. از آنجایی که بهنظر میرسید ستارهها بسیار کندتر از سیارهها حرکت میکنند، در بیرونیترین فلک و دورترین فاصله از زمین قرار گرفتند.
این مدل با وجود پیچیدگی برای مدت طولانی بهطور گسترده موردقبول بود و بیشتر وقتها جواب میداد. مثلا میتوانست توضیح دهد که چرا بهنظر میرسد ستارهها یک بار در روز دور زمین میگردند و حرکت سیارهها با ستارهها متفاوت است.
مدل زمینمرکزی با باورهای مذهبی آن زمان نیز مطابقت داشت. بسیاری از فیلسوفان و ستارهشناسان یونانی معتقد بودند که خدایان انسان را آفریدهاند و آسمانها مقدس هستند، بنابراین البته که ما باید در مرکز همه آنها باشیم.
فرضیههای مدل زمینمرکزی
مدلهای علمی برای آزمایش درک ما از قوانین علم با پیشبینی رفتار سیستم بهکار میروند. اگر مشاهدات رویدادی واقعی با پیشبینیهای مدل مربوطه مطابقت داشته باشد، مدل درست است. در غیر این صورت، مدل باید اصلاح شود. یونانیان باستان قاطعانه به چند فرض علمی پایبند بودند که اساس مدل زمینمرکزی را تشکیل میدهند:
- زمین مرکز جهان و ثابت است.
- سیارهها، خورشید و ستارهها دور زمین میگردند.
- تمام حرکات در آسمان مسیرهای دایرهای را دنبال میکنند، زیرا اجرام به پوستههای کروی متصل هستند.
- اجرام از قوانین حرکت طبیعی پیروی میکنند، یعنی با سرعت یکسان دور زمین میگردند.
انقلاب کوپرنیکی
اگرچه مدل زمینمرکزی که تقریبا ۱۵۰۰ سال موردقبول بود میتوانست بعضی از مشاهدات کیهانی را توضیح دهد و همچنین با باورهای مذهبی آن زمان مطابقت داشت، اما بههیچوجه ساده نبود.
دانشمندان از اصل «تیغ اوکا» برای ایجاد مدلهای نظری استفاده میکنند. طبق بیانیه انجمن پیشبرد علوم آمریکا (AAAS)، این اصل لزوما به معنی انتخاب سادهترین نظریه، چه درست یا غلط، نیست. در عوض، باید از بین این شلوغی بهترین نظریه را بر اساس بهترین اصول علمی و دانش زمان پیدا کرد.
در آغاز قرن شانزدهم، «نیکلاس کوپرنیک» مدل زمینمرکزی را به چالش کشید و پیشنهاد کرد که زمین و سایر سیارهها دور خورشید میگردند. این مدل خورشید مرکزی، حرکت سیارهها را با حذف ایدههای پیچیده فلک تدویر و فلک حامل ساده کرد.
مشاهده لیست محصولات
کوپرنیک با آگاهی از اینکه دیدگاه او مبنی بر اینکه زمین مرکز کیهان نیست، مجامع علمی و مذهبی را خشمگین خواهد کرد، نظریه خود را با عنوان «درباره انقلابهای کرههای آسمانی» در سال ۱۵۴۳، آخرین سال زندگی خود، منتشر کرد.
کوپرنیک مدل خورشید مرکزی را ارائه کرد که میتوانست تغییرات ظاهری را در حرکت سیارهها توضیح دهد و بهاین ترتیب، انقلاب کوپرنیکی آغاز شد. اگرچه مدل کوپرنیک دقیقتر از مدل زمینمرکزی بود، باز هم نقصهای خود داشت.
کوپرنیک پیشنهاد کرد که حرکت رو به عقب مریخ در آسمان صرفا توهمی است که بهدلیل سبقت گرفتن زمین از این سیاره هنگام چرخش دور خورشید ایجاد میشود. مدل خورشید مرکزی کوپرنیک قادر نبود حرکت سیاهها را بهطور کامل توضیح دهد، زیرا فرض میکرد سیارهها مدارهای کاملا دایرهای دارند.
«یوهانس کپلر» با بیان اینکه سیارهها به جای دایره در مدارهای بیضیشکل حرکت میکنند، این مدل را اصلاح کرد. مدل کپلر با مشاهدات کاملا منطبق بود، بنابراین نیازی به اصلاح و بازنگری نداشت.
پذیرش تدریجی نظریه خورشید مرکزی
باوجود شواهدی که از مدل خورشید مرکزی پشتیبانی میکردند، جامعه علمی بهتدریج آن را جایگزین دیدگاه زمینمرکزی کرد. تعجبی هم ندارد، چراکه این نظریه بیش از ۱۵۰۰ سال توسط بیشتر افراد پذیرفتهشده بود.
نقطه عطف اصلی پذیرش خورشید مرکزی زمانی بود که گالیله با تلسکوپ در سال ۱۶۱۰ آسمان شب را کاوش کرد. او اکتشافات بیشماری را انجام داد، ولی دو مورد از آنها برای تایید خورشید مرکزی منظومه شمسی کلیدی بودند.
گالیله قمرهایی را کشف کرد که دور مشتری میچرخیدند که ثابت کرد اجرام میتوانند دور اجسامی غیر از زمین بچرخند. همچنین کشف کرد که زهره مثل ماه هلالهای مختلف دارد که تاکیدی بر این نظریه است که زهره و سایر سیارههای منظومه شمسی دور خورشید میگردند.
تقریبا یک قرن طول کشید تا مدل خورشید مرکزی پیشنهادشده توسط کوپرنیک پذیرفته شود. در نهایت، دانشمندان دیگر نتوانستند آن را رد کنند، زیرا شواهد علمی که از خورشید مرکزی پشتیبانی میکرد روزبهروز بیشتر میشد. مدل جدید خورشید مرکزی اساسا دیدگاه ما را نسبت به جهان تغییر داد و همچنان به ما کمک میکند تا منظومههای خورشیدی دیگر را بهتر درک کنیم.